گسترش دولت رفاه مبتنی بر حقوق بشر و برابری جنسیتی

آخرین به روز رسانی: 25/9-2023

درباره سوئد - متن دارای مطالبی برای آشنائی با جامعه سوئد.

این متن در مورد ظهور کشور رفاهی سوئد است.

 شما در مورد مبارزه مردم برای حقوق بشر و برابری جنسیتی و اینکه این مبارزات چگونه باعث تشکیل کشور رفاهی سوئد شد مطالبی خواهید خواند. شما همچنین در مورد چندین رویداد مهم، افراد مهم و سال های پر اهمیت در این مبارزه نیز مطالبی خواهید خواند.

آشنایی با محور زمانی گسترش دولت رفاه

"همه انسانها آزاد و با ارزش و حق و حقوق یکسان به دنیا می آیند." این اولین جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ است. در اینجا نمونه هایی از سایر حق و حقوق مندرج در این اعلامیه را ارائه می کنیم. همه نمونه ها به نوعی به رفاه مربوط می شوند:

  • شما از حق آموزش و تحصیل برخوردار هستيد
  • شما حق دارید شرایط کاری خوبی داشته باشید
  • شما حق داريد در یک اتحاديه صنفی عضو شوید
  • شما حق دارید یک سطح زندگی رضایتبخش داشته باشید (بطور مثال غذا و لباس)
  • شما حق دارید یک مسکن داشته باشید
  • شما از حق حمایت اجتماعی برخوردارید (مانند مراقبت از سالمندان)
  • شما از حق داشتن سلامت و تندرستی برخوردار هستید (به عنوان مانند خدمات درمانی)

این حق و حقوق بایستی بدون تبعیض برای همه وجود داشته باشد. تبعیض به این معنی است که یک فرد نسبت به فرد دیگری، برای مثال بخاطر جنسیت، رنگ پوست، سن و سال یا گرایش جنسی، از حق و حقوق کمتری برخوردار شود.

سازمان ملل متحد (FN) متون ویژه ای در مورد حق و حقوق کودکان، افراد معلول، مردم بومی و پناهندگان نوشته است زیرا با این گروهها اغلب رفتارهای ناعادلانه ای صورت گرفته است. متون دیگر دارای مقرراتی در مورد از بین بردن تبعیض علیه زنان و نژاد پرستی است، زیرا این مشکلات نیز به ویژه گسترده هستند. متون حاوی حق و حقوق، کنوانسیون نامیده می شوند و آنها نیز برای رفاه مهم هستند. این متون از جمله عبارتند از:

  • محافظت در برابر تبعیض در محیط کار بخاطر جنسیت
  • حق اظهار نظر کودکان و اینکه همیشه خیر و صلاح کودک در نظر گرفته شود
  • حق برخورداری از امکانات یکسان با دیگران حتی اگر فردی معلولیت داشته باشد

در سوئد زنان همیشه از حق و حقوق مشابه مردان برخوردار نبوده اند. در قرن نوزدهم زنان حق رای دادن در انتخابات سیاسی را نداشتند و اجازه نداشتند در همه شغل ها کار کنند. زنان اجازه نداشتند تصمیم بگیرند که چه کسی ازدواج کنند و زنان متاهل اجازه تصمیم گیری در مورد پول خودشان را نداشتند. زنان مبارزه کرده اند تا از حق و حقوق یکسان با مردان برخوردار شوند.

این که زنان و مردان از حق و حقوق و امکانات یکسان در زندگی برخوردار باشند برابری نامیده می شود. به عنوان مثال زنان باید با سرعتی مشابه مردان خدمات درمانی دریافت کنند و برای انجام کار مشابه حقوق و دستمزد به اندازه مردان دریافت کنند. برابری جنسیتی بایستی در تمام زمینه های زندگی ایجاد شود.

برابری جنسیتی به مثابه یک ترازو که در هر کفه آن یک زن و یک مرد هم وزن قرار دارند.

آیا می توانید نمونه هایی از مواردی ارائه نمایید که هنوز برابری بین زنان و مردان در سوئد بوجود نیامده است؟

به نظر شما چرا برابری جنسیتی مهم است؟

مسئولیت دولت

این دولت سوئد است که باید کاری کند که حق و حقوق همه شهروندان سوئد تأمین شود. دولت، ادارات دولتی، کمون ها و بهداری های ناحیه ای مسئول این امر هستند. اما همه ما که در سوئد زندگی می کنیم نیز وظیفه داریم کمک کنیم تا جامعه بتواند کارکرد داشته باشد. مثلاً با کار کردن و پرداخت مالیات.

اگر شما از حق و حقوق یکسان با فرد دیگری برخوردار نیستید، ممکن است به این معنی باشد که شما مورد تبعیض قرار می گیرید.

انسانها همیشه برای حق و حقوق خود و برابری و مساوات مبارزه کرده اند. در سوئد نیز چنین بوده است. این مبارزه به سوئد کمک کرده است که جامعه امروزی ایجاد شود.

حوادث و سال های مهم در مبارزه برای حقوق بشر

در سال ۱۸۰۹ پادشاه وقت سوئد در یک کودتا خلع شد. از آن زمان به بعد پادشاهان سوئد به اندازه گذشته قدرت نداشته اند. هنگامی که به مردم قدرت بیشتری برای تصمیم گیری در امور داده شد، سوئد تغییر کرد. اتفاقات بیشتری افتاد که برای همه مردم و برای کل کشور خوب بود. به عنوان مثال تصمیم گرفته شد که همه کودکان حق داشته باشند خواندن، نوشتن و شمارش را یاد بگیرند. سوئد مجبور بود مدارس بیشتری بسازد و معلمان بیشتری آموزش دهد تا کودکان بیشتری به مدرسه بروند. اما همه کودکان نمی توانستند به مدرسه بروند. بسیاری از خانواده ها کشاورز بودند و لازم بود کودکان در خانه به کار مزرعه کمک کنند.

همچنین مدارس بزرگسالان نیز راه اندازی شد و نوع کاملاً جدیدی از مدرسه بود. دانشگاه ها در آنزمان وجود داشتند اما همه نمی توانستند به دانشگاه بروند. در آنزمان می بایست قبلاً مدرسه رفته باشی و در ابتدا فقط مردان اجازه تحصیل در دانشگاه را داشتند. اما مدارس جدید که آغاز به کار کردند همه می توانستند وارد آنها شوند. این مدارس دبیرستان های همگانی نامیده می شدند و برای همه، برای مردم بودند. مهم این است که همه بتوانند به مدرسه بروند تا بتوان جامعه ای عادلانه ایجاد کرد.

در پایان قرن ۱۹ بسیاری از کارگران روزهای کاری طولانی و دستمزد کمی داشتند. کارگران سازمان هایی را برای مبارزه باهم برای بدست آوردن شرایط کاری بهتر تشکیل دادند. این سازمان ها هنوز وجود دارند و اتحادیه های صنفی نامیده می شوند. کارگران برای اعتراض به شرایط ناعادلانه کاری گاهی از کار دست می کشیدند، اعتصاب می کردند. اعتصاب یک شیوه مبارزه برای کسب حق و حقوق بهتر بود.

در سال ۱۸۸۹ حزب سیاسی جدیدی به نام حزب سوسیال دموکرات کارگران ایجاد شد. این حزب توسط کارگران راه اندازی شد و می خواستند شرایط را برای کارگران بهبود بخشند. آنها می خواستند برابری را در سوئد افزایش دهند و جامعه ای عادلانه تر داشته باشند.

در این زمان فقط گروه های خاصی در جامعه اجازه داشتند در انتخابات پارلمان رای بدهند. به عنوان مثال درآمد و جنسیت افراد تعیین می کرد که آیا می توانند رای بدهند یا نه. بسیاری از مردم فکر می کردند این ناعادلانه است و زنان و مردان به انجمن های مختلف پیوستند. آنها مبارزه کردند که افراد بیشتری حق رای داشته باشد. اینکار زمان برد اما در پایان تغییری رخ داد.

مبارزه برای حق رای برای همه ادامه داده شد. وضعیت گام به گام عادلانه تر شد و در پایان تقریبا همه حق رای پیدا کردند، نه فقط ثروتمندان و کسانی که بیشترین قدرت را در جامعه دارند.

کارگران به مبارزه برای شرایط کاری بهتر ادامه دادند و در سال ۱۹۰۹ یک اعتصاب بزرگ برگزار شد. در مجموع ۳۰۰۰۰۰ کارگر در آن زمان در سراسر کشور دست به اعتصاب زدند. در سال ۱۹۳۱ ارتش در جریان یک تظاهرات مسالمت آمیز پنج کارگر اعتصابی در اودالن را به ضرب گلوله کشت. این رویداد میزان شدت تضادها در جامعه سوئد را نشان داد.

گروه دیگری که برای کسب حق و حقوق خود و عدم تبعیض مبارزه نمودند همجنسگرایان هستند. در قرن نوزدهم اگر یک مرد با مرد دیگری رابطه جنسی داشت ممکن بود به دو سال کار اجباری محکوم شود. در سال ۱۹۴۴ همجنسگرا بودن در سوئد قانونی شد اما هنوز به عنوان یک بیماری طبقه بندی می شد. از سال ۱۹۷۹ همجنسگرایی به عنوان یک بیماری طبقه بندی نمی شود.

طبعاً حقوق بشر در مورد کودکان، همه کودکان در سراسر جهان نیز صدق می کند. حق و حقوق کودکان در کنوانسیون کودک توصیف شده است. در این کنوانسیون نوشته شده همه افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب شده و همه تصمیم گیری هایی که در مورد کودکان انجام می شود باید بر اساس خیر و صلاح کودک باشد. سازمان ملل متحد کنوانسیون کودک را تدوین کرده است. ۱۹۶ کشور آن را امضا کرده و قول داده اند که از آن پیروی کنند.

سوئد اولین کشوری در جهان بود که تصمیم گرفت کتک زدن به کودکان را ممنوع کند. این ممنوعیت در سال ۱۹۷۹ تصویب شد.

در سال ۱۹۹۴ قانون حمایت و خدمات برای برخی از معلولان (LSS) به وجود آمد. این یک قانون است که به افراد دارای کاهش کارکرد حق دریافت حمایت و خدمات می دهد.

در سوئد بسیاری از ملیت ها و گروه های قومی زندگی می کنند. پنج تا از این گروه ها مدت هاست که در سوئد بسر برده اند. این پنج گروه عبارتند از یهودی ها، کولی ها، سامی‌ها، فنلاندی های سوئدی و اهالی تورنه‌دال. آن ها پنج اقلیت تاریخی ملی به رسمیت شناخته شده سوئد هستند. سامه ها همچنین به عنوان مردم بومی نیز به رسمیت شناخته شده اند. سامی ها دارای پیوندی دیرینه و بسیار قوی با اراضی وسیع در شمال سوئد، نروژ، فنلاند و روسیه می‌باشند که ساپمی نامیده می شود.

سامی ها و دیگر اقلیت های ملی از حق و حقوق یکسانی با دیگر سوئدی ها برخوردار نبوده و با آنها ناعادلانه برخورد شده است. برای آنها به عنوان مثال کار پیدا کردن دشوارتر بوده و برخی از آنها اجازه نداشتند با سایر افراد در یک مدرسه تحصیل کنند. دولت سوئد به اعمال تحقیرآمیز و سایر تعرضات علیه این گروه ها اذعان کرده است. در قرن بیست و یکم حقوق اقلیت های ملی بهبود یافته است.

در سال ۲۰۰۹ تبعیض و رفتار بدتر با کسی بر اساس جنسیت، قومیت، دین و مذهب، کاهش کارکرد، گرایش جنسی یا سن و سال ممنوع شد. در همان سال به زوج های همجنسگرا، یا دو مرد یا دو زن، حق پذیرش به فرزند خواندگی داده شد.

در سال ۲۰۱۳ قانون مجبور کردن افراد به عقیم کردن خود برای آنکه بتوانند جنسیت قانونی خود را تغییر دهند، لغو شد. جنسیت قانونی جنسیتی است که در ثبت احوال، در گذرنامه و سایر اسناد اداری درج می شود.

در سال ۲۰۲۰ سوئد تصمیم گرفت که همه مندرجات کنوانسیون کودک همچنین طبق قانون نیز در سوئد معتبر شود.

بنظر شما چرا مدرسه برای بزرگسالان خوب است؟

اگر بسیاری از کارگران با هم باشند چگونه می توانند آسانتر برای حق و حقوق خود مبارزه کنند؟

در برخی کشورهای جهان تشکیل اتحادیه های کارگری برای کارگران ممنوع است. بنظر شما علت آن چیست؟

آیا می دانستید که رابطه جنسی با همجنس هنوز در حدود 80 کشور جهان غیرقانونی است و در چندین کشور مجازات آن مرگ است؟ آیا این امر در کشور یا کشورهایی که قبلا ً در آن زندگی کردید قانونی است یا غیر قانونی؟

آیا می دانستید که در سوئد گروههای قومی وجود دارند که همیشه از حق و حقوق مشابه دیگران برخوردار نبوده اند. نظرت در اين مورد چيست؟

حوادث و سال های مهم در مبارزه برای برابری

در سال ۱۸۰۱ زنی به نام فردریکا برمر Fredrika Bremer به دنیا آمد. او برای برخورداری زنان از حق تحصیل، حق بالغ بودن و برخورداری از سایر حق و حقوق یکسان با مردان مبارزه می کرد. در آن زمان مبارزه سختی بود و فردریکا برمر به الگویی برای بسیاری از زنان دیگر تبدیل شد. او همچنین زنان دیگری را به مبارزه برای تغییر شرایط و زندگی زنان و دختران کشاند.

در گذشته مردان در بیشتر امور زندگی زنان تصمیم می گرفتند اما در طول این سال ها زنان از حق بیشتری برای تصمیم گیری برخوردار شدند. به عنوان مثال زنان متاهل اجازه یافتند خودشان برای پول های خود تصمیم گیری کنند. همچنین به زنان این حق داده شد که تصمیم بگیرند با چه کسی ازدواج کنند و ضرب و شتم همسر توسط شوهر غیرقانونی شد.

در سال ۱۹۱۹ به زنان حق رای در انتخابات سیاسی داده شد. در انتخابات مجلس ۱۹۲۱ زنان می توانستند برای اولین بار بعنوان نماینده پارلمان انتخاب شوند. زنان سیاستمدار در طول سال ها از جمله در مورد مسائل برابری و حق و حقوق کودکان مهم بوده اند.

در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ چندین مورد تصمیم گیری شد که برای زنان دارای فرزند مهم بود. زایمان در بیمارستان رایگان شد و اخراج زنان از شغل شان به دلیل باردار شدن ممنوع شد. درمانگاه های ویژه کودکان راه اندازی شد و مسکن بهتری برای خانواده های دارای فرزند ساخته شد.

در سال ۱۹۶۰ قانونی وضع شد که می گفت اگر زنان کار مشابه مردان را انجام دهند بایستی حقوق و دستمزد یکسان با مردان دریافت کنند.

در دهه ۱۹۶۰ به زنان همچنین حق بیشتری برای تصمیم گیری در مورد بدن خود داده شد. به عنوان مثال به آن ها حق خوردن قرص (قرص های ضد بارداری) داده شد تا باردار نشوند. برای یک مرد متاهل ممنوع شد که همسرش را مجبور به عمل جنسی کند. در دهه ۱۹۷۰ قانونی وضع شد که به زنان این حق را می دهد که بارداری خود را قطع کنند. به اینکار کورتاژ گفته می شود.

تا سال ۱۹۷۴ پولی بنام کمک هزینه مادری وجود داشت. این یک جبران مالی برای زنانی بود که با کودکان خردسال در خانه بودند. این کمک مالی در سال ۱۹۷۴ به پول والدین تغییر یافت. آنموقع مرد ها هم می توانستند با بچه ها در خانه باشند و برای اینکار پول دریافت کنند. همچنین کودکستان های بیشتر و خانه های اوقات فراغت برای کودکان ایجاد شد. این کار باعث شد که زنان پس از بچه دار شدن دوباره به سر کار برگردند و برای خود درآمد کسب کنند.

همچنین تصمیم گرفته شد که هر فرد باید مالیات بر حقوق خود را بپردازد، به آن پرداخت جداگانه مالیات گفته می شود. پیش از این زوج های متاهل برای مجموع درآمد خود مالیات پرداخت می کردند. قانون جدید به زنان اجازه داد تا میزان بیشتری از حقوق و دستمزد شان را برای خود حفظ کنند.

زنان همیشه اجازه نداشتند مشاغل یکسان با مردان را داشته باشند. آخرین حرفه ای که فقط مردان می توانستند داشته باشند نظامی گری بود. اما از سال ۱۹۸۹ به زنان نیز اجازه کار در ارتش داده شد. این بدان معنی است که زنان در حال حاضر مجاز به کار در تمام حرفه ها در سوئد هستند.

در سال ۱۹۹۹ خریدن سکس غیرقانونی شد.

در سال ۲۰۱۸ تصمیم گرفته شد که هر کسی که می خواهد با یک نفر عمل جنسی انجام دهد بایستی همیشه پی ببرد که آیا فرد دیگر می خواهد یا نه. اگر مطمئن نیستید که طرف مقابل سکس می خواهد یا نه داشتن سکس با او غیر قانونی است.

پول والدین به تکامل خود ادامه داد و مردان بیشتری با فرزندان خردسال شان در خانه ماندند. اما زنان هنوز تعداد روزهای بیشتری با پول والدین را نسبت به مردان استفاده می کنند.

بنظر شما چرا زنان پیش از این از حق و حقوق یکسان با مردان برخوردار نبودند؟

مبارزه زنان برای حقوق از بسیاری جهات در مورد آزادی است. چگونه زنان هنگامی که از حق و حقوقی برخوردار شدند که تا پیش از آن فقط مردان از آن برخوردار بودند، آزادتر شدند؟